شبکه خبری تفکر جوان بررسی می کند: نزدیک به یک سال پیش، برجام پس از مذاکراتی سخت و نفسگیر به تصویب رسید. توافقی که رییس جمهوری حصول آن را نتیجه هدایتهای رهبری، پشتیبانی مردم و تلاش تیم مذاکره کننده عنوان کرد. میتوان گفت که برجام بر اثر خواست مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران برای حل و فصل پرونده طولانی و پیچیده هستهای و برچیده شدن تحریمهای ظالمانه علیه ملت ایران بدست آمد.
برجام توانست از به صفر رسیدن فروش نفت کشور از وقوع بحرانهای اقتصادی و از درگیری در سطح بینالمللی بین ایران و قدرتهای فرامنطقهای جلوگیری نماید و آرامشی همراه با امید نسبی را برفضای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور حاکم کند. البته منتقدان دولت از ابتدا همواره دولت را متهم میکردند که تمام تخم مرغهایش را در سبد مذاکرات هستهای چیده و از نگاه به داخل غافل شده است اما بدون ارائه راهحل مشخص برای حل مسائل اقتصادی ناشی از تحریمها.
بعد از تصویب و اجرایی شدن برجام امیدهای زیادی در جامعه ایجاد شد که این توافق میتواند بسیاری از مشکلات اقتصادی کشور را به میزان محسوسی در کوتاه مدت کاهش دهد شاید بعضی صحبتها نیز به ایجاد این افکار در جامعه کمک کرد اما در عمل این واقعیات اقتصاد است که خود را تحمیل میکند.
در حقیقت برجام شرط لازم برای حل مشکلات اقتصادی کشور است ولی کافی نیست. سیاست تعامل سازنده دولت یازدهم که منجر به تصویب برجام شد، زنجیرهایی که اقتصاد ایران را در بند گرفته بودند پاره کرد و بعد از آن حل مشکلات اقتصادی نیاز به برنامه ریزی علمی، تلاش بلندمدت، اصلاح ساختارها و توجه به ظرفیتهای داخلی کشور همراه با استفاده از امکانات بینالمللی دارد. واضح است تحقق این امر حتی در صورت شرایط کاملا مناسب نیاز به دید بلندمدت دارد. البته این موضوع تحت عنوان اقتصاد مقاومتی در دولت نیز در حال پیگیری است.
از طرف دیگر در آن سوی مرزها بعد از اجرایی شدن برجام و ورود هیاتهای پرشمار تجاری به ایران که نشان از افقهای اقتصادی تازهای داشت، باعث نگرانی گروههای تندرو در آمریکا و برخی دیگر کشورها شد زیرا قرار گرفتن برجام در مسیر صحیح و در نتیجه بهرهمند شدن کشورمان از سرمایهها، تکنولوژیها و بازارهای بین المللی موضوعی نیست که برای گروههای تندرو و مخالف ایران در غرب خوشایند و حتی مورد قبول باشد.
باید قبول کرد که برجام تنها بخشی از اختلافات و بیاعتمادی عمیق بین ایران و غرب را حل کرده و این بیاعتمادی بستری برای گروههای تندروتر که در دولت جدید آمریکا نقش پررنگ تری نیز خواهند داشت فراهم کرده است تا با توان بیشتری به سنگ اندازی درمسیر اجرای برجام بپردازند.
استراتژی مخالفین برجام در آمریکا بر این اساس پایه گذاری شده که از آن جهت که پاره کردن برجام که با هوشمندی دولت به عنوان قطعنامه شورای امنیت نیز ثبت شده است در عرصه بین المللی برای آمریکا بسیار پرهزینه بوده و قطعا اعتبار دولت آمریکا را زیر سوال خواهد برد به گونهای عمل میکنند که با بازی با اصطلاحات حقوقی هم در مسیر اجرای برجام اخلال ایجاد کنند و هم اثبات نقض کردن برجام توسط طرف مقابل در مجامع بین المللی برای ایران دشوار و یا غیر ممکن باشد. نمونه این مسئله در تمدید قانون ISA به خوبی خود را نشان داد.
آنها با این روش میخواهند جدا از ایجاد مانع در روند اجرای برجام، طرف مقابل را وادار به نقض برجام نمایند تا هزینه نقض برجام از دوش آنها برداشته شود. پاسخ به این اقدامات ناروا باید همراه با هوشمندی مضاعف، استفاده از تمام ظرفیتهای قانونی برجام و NPT باشد. دستور رییس جمهوری برای ساخت پیشرانهای هستهای در حوزه دریایی نمونهای از این قبیل اقدامات است.
از سوی دیگر تلاش برای افزایش مبادلات بازرگانی و حضور موثرتر در صحنه تجارت جهانی و همکاری با شرکتهای بزرگ بینالمللی که توانایی تاثیرگذاری بر دولتهایشان را دارد جدا از مزایای استفاده از آخرین فن آوریها در صنایع مختلف میتواند خود به عنوان اهرمی اقتصادی برای فشار به اقدامات زورگویانهای باشد که مجلس و یا دولت آمریکا انجام میدهند، البته این امر نباید باعث نادیده گرفتن تواناییهای داخلی شود اما روشن است که در بسیاری زمینهها همکاری با شرکتهای بزرگ بین المللی از مسیر صحیح جدا از مزایای گفته شده به پیشرفت فن آوری و تولیدات داخلی نیز کمک میکند.
آنچه در مورد مسیر پیش روی برجام میتوان گفت که همچنان بیم و امیدها فراوان است و اتخاذ یک راهبرد هوشمندانه با استفاده از تمام ظرفیتهای حقوقی برجام، توانمندیهای داخلی و همکاریهای بین المللی گسترده با کشورها و نهادهای اثرگذار و پرهیز از افزایش تنش و بهانه دادن به بهانه گیران خارجی لازمه به فرجام رساندن برجام است.
سیدمهدی هاشمی