شهاب زمانی
کارشناس ارشد علوم سیاسی
طی یکصد سال گذشته بسیاری از حکومت های اقتدارگرا در کشورهای جهان سوم ، به نظام های مردم سالار تبدیل و شهروندانشان درغالب احزاب سیاسی و سازمان های مردم نهاد ، نقش اساسی را در اداره کشورهای خود و طی فرآیند انتخابات ایفا نموده اند. کشورهایی که در چنبره دیکتاتورهای خودشیفته ای قرار داشتند که قالبا تحت نفوذ دو بلوک شرق کمونیست یا غرب سرمایه داری ، ملت های خود را از بسیاری از حقوق اولیه خدادادی محروم و به هر نوع ممکن استثمار نموده بودند.
بی ثباتی سیاسی ،کودتاهای متعدد ، تفتیش عقاید ، فقر ، فساد و سلب آزادی های مشروع درام غم انگیز و مشترک کشورهای جهان سوم در حضور قدرت های بزرگ استعماری و مجامع بین المللی بود که با سکوت آنها و گاها تایید ضمنی حکومت های مستبد و نوظهور همراه می شد و ملت های مظلوم ، علیرغم فقر و محرومیت فراوان می بایست بالاجبار ایده ها وایدئولوژی های رنگارنگی را تحمل و تاوان گزافی از عمر و حقوق انسانی خود در جهت منافع آنها پرداخت نمایند.
در این بین موقعیت ژئوپولیتیک و منابع این کشورها نقش اساسی را درمیزان توجه قدرت های استعماری به آنها و مداخلات نظامی و یا دگرگونی های سیاسی در این کشورها ایفا می نمود ، هرچند مشکل عدم توسعه یافتگی سیاسی و اقتصادی از عوامل مهمی بود که این مداخلات را پررنگ تر و موفقیت استعمارگران را تضمین می نمود و این کشورها براحتی و با هزینه نه چندان زیاد ، یا به دامان قدرت های استعماری و امپریالیستی سرازیر می شدند و یا در شکاف منافع قدرت های بزرگ تحت سلطه دیکتاتورها قرار می گرفتند.
کشور ایران نیز که درمنطقه مهم خاورمیانه قرار داشت ، بعلل خاصی همچون ذخایر بزرگ نفت و گاز ، فرهنگی، نژادی ، جمعیتی ، تمدنی و موقعیت حساس منطقه ای خود همواره مورد توجه قدرت های جهانی بوده و بعنوان هدفی مهم و با پتانسیل های بالقوه جهت برتری جویی های منطقه ای آنها ، دستخوش مداخلات متعدد قرار می گرفت.
شدیدترین فشارها از طرف استبداد داخلی (پادشاهی) و استعمار خارجی (روسیه تزاری ) ، خیزش بزرگ وحرکت پیروزمندانه ملت ایران یا همان انقلاب مشروطه را رقم زد، که سست شدن اندیشه زورمداری و حاکمیت مستمر و چند صدساله استبداد در ایران را در پی داشت ؛ چنانکه از طرفی امنیت جانی و مالی مردم را از ید حکام زورمدارش خارج و از طرف دیگر با تقسیم قدرت و تعدد قوا ؛ مدیریت کشور کارآمدتر و عرصه فعالیتهای مختلف را برای مردم و بخصوص روشنفکران (اعم از ملییون و مذهبیون) فراهم نمود.
از این رو انقلاب مشروطه را باید سرآغازی برای تسریع در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران معاصر دانست که منجر به تاسیس مجلس شورای ملی بعنوان عصاره تفکرات ملت ( در مسیر تجربه شده کشورهای توسعه یافته) ، مشارکت عمومی در ارکان حاکمیت جهت پایان دادن به استبداد و نمایش افق های روشنی در برابر ملت ایران بشمار آورد. هرچند دوره زورآزمایی سلطنت و مشروطه با پیروزی عملی مشروطه خواهان پایان پذیرفت ولی عاقبت این دوره نیز با کسب تجارب تلخ دولت های وقت ، بعلت وجود تفرقه بین انقلابیون ، دسیسه استعمارگران و عدم حضور موثر مردم در صحنه سیاسی به حکومت خاندان پهلوی منتهی گشت.
عصر رضاخانی و تحولات پس از جنگ جهانی دوم که منجر به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ گردید، باعث انحراف حرکت تاریخی ملت ایران و دورشدن از خواسته مشروطه خواهان یعنی حکومت مردم بر مردم و مهار قدرت حاکمان گردید . مسیری که می توانست ایران را با همه پتانسیل هایش ، بعنوان یک دموکراسی نو ظهور با آزادی های مدنی ، به الگویی برای کشورهای استبدادزده و عقب نگه داشته شده منطقه تبدیل نماید . این خود دلیلی کافی بود که با ایجاد اختناقی ۲۵ ساله ، ایران را در زمره کشورهای پادشاهی مطلقه با یک مجلس فرمایشی قرار دهد که نمایندگانش نه تنها هیچگونه قدرتی برای احقاق حقوق قانونی موکلان خود ( ملت ) نداشتند بلکه بقایشان نیز در گرو تایید و تثبیت خاندان حاکم می بود.
این طبیعت کشورهای جهان سوم بود که ملت هایشان ، آزادی های مدنی و انسانی را نه به اختیار ، بلکه باالاجبار و عمدتا به طرق غیرمسالمت آمیز از حکومت هایشان کسب می نمودند و این نقطه تمایز این کشورها با جوامع توسعه یافته بود زیرا آنها مسائل داخلی خود را نه با زور و خشونت ، بلکه با گفتگو و مذاکره حل و فصل می نمودند تا علاوه بر جلوگیری از هرج و مرج ، هزینه های گزافی را نیز به کشورهایشان تحمیل ننمایند.
رهبری امام خمینی (ره) و حضور همه مخالفان حکومت استبداد ، پیروزی انقلاب اسلامی را در بهمن ۵۷ با “شعار استقلال ، آزادی و جمهوری اسلامی ” رقم زد و نوید بخش حکومتی مردم سالار همراه با همه آمال و آرزوهای ملتی بود که در مسیر استقلال طلبانه و رهایی از هرگونه استبداد داخلی و استعمارخارجی با بهره گیری از فرهنگ غنی ایرانی اسلامی ، هزینه های زیادی را متحمل نموده بود.
ملتی که تاکنون و طی یک قرن گذشته ، سخت ترین مشکلات و مصائب را در مسیر رو به رشدخود تحمل و همچنان خود را نه مستحق قرارگرفتن درزمره کشورهای در حال توسعه و با محرومیت های مختلف و متعدد ، بلکه شایسته ورود به جرگه کشورهای توسعه یافته می داند . این امرنه یک شعار صرف و از نگاه متعصبانه ایرانیان، بلکه یک واقعیت عینی با تمام ادله های آماری از نظر دارایی های ملی و خدادادی ، فرهنگ غنی ، پتانسیل های انسانی و دهها مشخصه بارز دیگر است .
با نگاهی واقع بینانه به تاریخ معاصر کشورمان از انقلاب مشروطه تا کنون ؛ بخوبی می توان استنتاج نمود که جامعه ایرانی در عرصه های مختلف سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی در حال طی مسیری تکاملی می باشد ولی بدون شک این مسیر پر فراز و نشیب ، با مشکلات بسیاری همراه و تا رسیدن به جایگاه شایسته ملت ایران فاصله زیادی دارد .هرچند در اینجا مسئله اساسی و مهم ، تلاش خستگی ناپذیر ملت ایران است که همچنان با تکیه بر داشته های مبتنی بر فرهنگ دینی و ملی خود ، سرزنده و مصمم به افق های روشن و دور دستی در عرصه های داخلی و خارجی نظر دارد که طی چند قرن گذشته بدلایل مختلف از دسترسش دور نگه داشته شده است.
افق های روشنی که با حضور موثر و انتخاب هوشمندانه مردم در رویدادهای مهم ملی همچون انتخابات مختلف ، سریعتر و با هزینه کمتری دستیافتنی و استمرار مردم سالاری را نیز تضمین خواهد نمود زیرا حضور ملت ها در تعیین سرنوشت خود و رضایت همراه با حمایت از حاکمیت کشورشان درمقابله با مشکلات مختلف داخلی و خارجی ، عاملی اساسی برای رشد و توسعه کشورها در اعصار مختلف بوده و می باشد.
از این رو مشارکت عمومی و فعال در انتخابات مختلف ، از تکالیف و حقوق حقه شهروندان در یک جامعه مدنی و مردم سالار است که در مقابل تلاش حکومت بمنظور فراهم نمودن شرایط و فضای انتخاباتی ایده ال و آزاد در کشور قرار دارد. فضایی که در چارچوب قانون اساسی و با وجود کاندیداهای متعدد از سلیقه ها و تفکرات مختلف ، عاملی مهمی در مشارکت حداکثری شهروندان جهت دخالت در تعیین سرنوشت خود ، افزایش سرعت توسعه یافتگی ، تثبیت قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران ، آسیب شناسی مشکلات کشور، اصلاح امور و حرکت مداوم بسوی نوگرایی با رای و انتخاب شهروندانش می باشد.
البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که توسعه سیاسی و اقتصادی متعادل و هدفمند پیش زمینه بسط دموکراسی و مردم سالاری در هر کشوری از جمله ایران است که با وجود تفکرات و ایده های روشنفکران ، علما و اندیشمندان ایرانی که دغدغه توسعه و پیشرفت کشورشان را با کمک روش ها و ایده هایی نوین مبتنی برفرهنگ دینی و ملی خود دارند ، همچنان در حال سپری شدن تا رسیدن به کمال مطلوب ملت است. تلاشی که در مسیر اعتدال توسط دلسوزان این سرزمین و در شعار ” استقلال ، آزادی و جمهوری اسلامی ” متبلور و در چارچوب قانون اساسی در حال گذار بسوی آینده ای روشن و عزتمند برای ایران اسلامی است .