امروز

پنج شنبه, ۱ آذر , ۱۴۰۳

  ساعت

۱۶:۵۶ بعد از ظهر

سایز متن   /

یوسف صیفوری-فعال سیاسی و اجتماعی

نگاه مهندسی به بیماری تعصب و پیشرفت

خواننده عزیز متصور شوید در سال ۱۹۵۶در کشور هندوستان ۱٫۶ میلیون موش زندگی می کرد و سالانه هر کدام چهار نیم کیلوگرم مواد غذایی را مصرف می کردند و دولت به علت تعصبات مذهبی مردم قادر به از بین بردن آنها نبود و یا اینکه متصور شوید ،همان هندوستان صاحب بیش از ۸۰ میلیون راس گاو می بود که نه شیر می دادند و نه در زمان قحطی قادر به کشتن آنها بودند. این مثالها، جزئی از میلیونها تهدید اتی است که در سرتاسر گیتی به علت تعصبات موجود موجب عقب ماندگی و مرگ هزاران انسان می گردند.

 تعصبات در هر نقطه و مکان رنگ و بوی متفاوتی دارد، اما مشخصا” همیشه نتیجه یکسانی دارد و همیشه عامل رکود ، نزول و افول بوده و علیرغم نابود کردن خود متعصبان ، در صورت برتری عددی نسبت به سایر  روشنفکران و متعادلین آنها را هم با خود به ورطه ی نابودی می کشانند.

حال با توجه به حساسیت های انتخاباتی سال جاری به برسی از گذشته تا کنون حوزه ای خواهیم پرداخت که تعلق خاطر مردمانش به خاکش آن را یکی از نوستالژیسم ترین نقاط دنیا کرده، اما از آنجایی که متعصبان طعمه های خوبی برای مکاران سیاست هستند مکاران با نواختن طبلهای تحریک کننده ی تعصب و غیرت همیشه عمروعاص ها، چرچیل ها و جیکاک ها دین و دنیا و مملکت متعصبان نا آگاه را تاراج کرده اند  و با ضرب  تعصبات شیرین برادری و قومگرایی در نا آگاهی و بی حواسی جماعت علی(ع) ها و مالک اشترها و امیرکبیرها تنها و زخمی مانده اند ،و در نهایت جماعتی که در گفتار و فکر جان نثار خاک و شهر و زادگاه شان بودند در عمل به راحتی بازیچه گشته و خود عامل نابودی علایق شان می شوند و مطمئنا” سزای رستم مدهوش مرگ سهراب است.

اما همیشه جای تعجب است که هرچند جماعت می دانند عامل دور شدن از اهداف و روزهای رویایی گذشته ی خود و شهرشان  قومگرایی است بازهم هر دور با ترفند جدیدی خام بازی می شوند و باز هم بازنده نهایی می شوند.

با بررسی ادوار انتخاباتی گذشته و پس از سلطه تعصبات قومی در سیاست منطقه برخی از کاندیداهای نو اندیش، مدنی و  فرا قومی با استقبال محدود جوانان فعال و نخبه ی سیاسی جامعه ، کور سوی امید و خرسندی و بارقه های روح انگیز تغییرات و تحولات فکری را در دل مردم منطقه بوجود آوردند که فریادها، افکار و نگاهشان رنگ و بوی نویی داشت هرچند در اکثریت مواقع حذف و هضم شدند اما نوید جوانه هایی را می دادند که شدیدا عامل اصلی تغییرات و فرار از اوضاع اسف بار فعلی هستند.

دو دوره قبل مهندس غلامحسین بابادی که بنا به گواهان و مشاهدات عینی، انقلابی در حوزه خدمات عمرانی و اجرایی زادگاهش بوجود آوردند و در میان هجمه های شلیک مخالفان، چندین طرح و پروژه عام المنفعه را آغاز و به سرانجام رساندند، پس از حضور در صحنه انتخابات با اینکه منتصب به طایفه ای بزرگ و تاثیر گذار و شهرستانی تاثیرگذار در عرصه ی انتخابات بودند در کشاکش انتخابات با تفکرات فرا طایفه ای و مدنی به همراه  جوانانی تشنه تغییر و توسعه وارد کارزار انتخابات شدند و جانانه جنگیدند بطوری که میتوان او را سر سلسله نو اندیشان سیاست و انتخابات فراقومی منطقه نامید، اما متاسفانه در منطقه ی ما هیچکس کار به عملکرد و کارنامه موفق ندارد و نمره های قبولی را پیوندهای خونی ای صادر می کنند که بعدها همان خونها به علت چیدمان های نادرست و غیر اصولی قومگرایانه یا در جادهای نا مرغوب و یا بلندی های تاسیسات کارگاهی خارج از شهر و استان و یا از فرط افسردگی بر بالای دارها ریخته می شوند و جالبتر اینکه مهندس غلامحسین بابادی را با حربه ی مهندسی معکوس قومگرایی مورد هجوم قرار دادند و با شایعه اینکه مهندس بابادی می گوید (من بابادی نیستم) شایستگی های او را با خشم تعصبات کور کردند و ایشان شکستی سرفرازانه خوردند.

همچنین در دوره قبل نیز دکتر بهنام بهزادی با افکار روشن و به دور از تعصبات قومگرایی و با شعارها و ستادها و صحبتهایی نو ، پا به عرصه انتخابات گذاشتند که همگی رنگ و بوی تازه ای داشت، و مهمتر اینکه عامل هم گرایی ستادهای ایشان تعصبات قومی و طایفه ای نبود ، بلکه جوانهایی بودند که خسته از شعارها و افکار پوسیده گذشته بودند و فریادهای آنها اوج انزجار از احوال گذشته و  شیوه حاکم بر انتخابات و سیاست منطقه بود ، جوانهایی که از چهره های تکراری انتخابات خسته بودند آمده بودند با هر نتیجه ای فریادهای خود را بر سر آنهایی بزنند که متاسفانه هنوز هم ریال های انتخاباتی شان نقطه ثقل سیاست منطقه شان کرده و افکارشان همه  ضرب در نفع خود است ،  همانهایی که با هر طیف ، حزب و تفکر غالبی سازگار و همسو می شوند ، اینان همان موشها و گاوهایی هستند که از تعصبات کورکورانه ما تغذیه می کنند و هیچ نیرویی قادر به دفع آنها نیست مگر آگاهی و آگاهی و آگاهی ما ، ما یعنی همانهایی که سالها طعمه شده ایم، جوانانمان  را از دست داده ایم، آواره شده ایم و بارهای بار بازیچه ی بازیهای پلید افرادی شده ایم که رندانه طبل جنگ طایفه گرایی را نواختند.

من یقین دارم پیروزی نهایی زمانی فرا می رسد که ما خود را از بند تعصبات و تعلقات خارج کنیم و طول مدت این پروسه  پیروزی به میزان  آگاهی و شجاعت ما بستگی دارد، که چه موقع تفکرات و تعلقات قومی خود را کنار بگذاریم و برای آینده ای روشن و توسعه ی منطقه  انتخابهای آگاهانه ای و آزادانه ای داشته باشیم.

به امید انتخاباتی بدور از تعصبات

انتهای متن//

اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
برچسب ها:
دیدگاهها

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد