علی لطیفی سردبیر شبکه خبری تفکر جوان نوشت: در این یادداشت تلاش خواهیم کرد به برخی طرحهایی که توسط نظام سلطه در حال پیگیری است، اشاره کنیم. برخی از این طرحها از گذشته وجود داشتهاند و برخی نیز مختص برجام و بعد از آن هستند. برخی از آنها را میتوان سناریوها یا دکترینهای خاص آمریکا قلمداد کرد و برخی را نیز شاید بهطور عمومیتر بتوان سناریوهای غرب در قبال ایران نام گذارد. لذا در این یادداشت بهصورت کلی هم از طرحهای غرب صحبت خواهد شد و هم طرحهای آمریکاییها علیه ایران مورد بررسی قرار خواهد گرفت. برخی از آنها به شرح زیر هستند.
طرح تسری برجام به برجامهای ۱ و ۲ :
مبحث جدیدی که اخیراً و بهطور خاص بعد از برجام ظهور کرده است و از آن میتوان بهعنوان «ازدستدادههای برجام» یاد کرد، مسئلهی فشار علیه ایران بهواسطهی این سند است. در اینجا از توضیح انواع این فشار پرهیز میکنیم و صرفاً به مسئلهای که چند صباحی است توسط آمریکاییها مورد پیگیری قرار گرفته است، اشاره میکنیم؛ یعنی موضوع «روح برجام».
اما روح برجام چیست؟ این عبارت نخستینبار توسط باراک اوباما در حاشیهی نشست امنیت هستهای و برای نامقبول نشان دادن سیاستهای ایران مطرح شد. اوباما این موضوع را گفت تا بیان کند که چرا شرکتهای اقتصادی از ورود به بازار ایران ترس دارند. این مسئله یکی از خطرناکترین تفاسیری بود که آمریکاییها میتوانستند و البته پیشبینی میشد که از این سند داشته باشند. آنچه آنها بیان میکنند (یعنی مسئلهی روح برجام) مستقیماً ارتباطی با اصل توافق هستهای ندارد و بیشتر انتظاراتی است که سیاستمداران آمریکایی سعی میکنند در کنار برجام پیگیری نمایند.
طرح تحدید و تهدید نقش منطقهای انقلاب اسلامی :
یکی دیگر از طرحهایی که همیشه در دستورکار آمریکاییها بوده است و البته در یک دههی گذشته که محبوبیت جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی نزد ملتهای منطقه بیشتر شده، جدیتر پیگیری شده است، طرح محدود کردن قدرت منطقهای ایران است. آمریکاییها به چند دلیل این موضوع را پیگیری میکنند:
الف) به چالش کشیدن هویت انقلابیگری جهان اسلام. یکی از دغدغههای آمریکاییها ماهیت انقلابی نظام ایران در سطح منطقه است. آنها بهشدت از این موضوع بیم دارند که ایدئولوژی انقلابی ایران توسط سایر کشورهای منطقه برگرفته شود؛ چراکه این موضوع یعنی مرگ حضور آمریکا در منطقه.
ب) گسترش مردمسالاری دینی بهعنوان یک الگو در منطقه. آمریکاییها با حمایت از رژیمهای دیکتاتوری و میلیتاریستی تلاش میکنند تا بر مدل مردمسالاری دینی و خیزشهای مردمی منطقه، که در راستای الگوی ایران است، تأثیر بگذارند.
ج) تلاش برای سرکوب بیداری اسلامی. آمریکاییها بهخوبی میدانند که بیداری اسلامی موجود در منطقه منبعث از ایدئولوژی ایران است. لذا به انحای مختلف تلاش میکنند تا با به چالش کشیدن بیداری اسلامی بهطور کلی و مطرح کردن این بحث که بیداری اسلامی سرکوب شده است. این موضوع را از اساس خنثی کنند.
د) طرح استحالهی جهان اسلام در تمدن غربی و امتناع تمدن اسلامی. آمریکاییها بهخوبی میدانند که یکی از ظرفیتهای انقلاب اسلامی امکان تمدنسازی آن است. تمدنسازی منبعث از قابلیتهای فرهنگی جهان اسلام که امکان رویارویی با تمدن غرب را دارد و در جهان اسلام هیچ بازیگری جز ایران از چنین پتانسیلی برخوردار نیست.
هـ) تقابل با مدل منطقهای ایران. آمریکاییها تلاش میکنند با القای این موضوع که نظام ایران ناکارآمد است، اینچنین بیان کنند که این کشور توان دولتسازی و متعاقب آن ملتسازی را ندارد. پس نمیتواند الگوی مناسبی برای ملل ستمدیده باشد. این موضوع سبب میشود تا جایگاه ایران، یعنی جایگاه برتر بهعنوان هژمون فرهنگی و منطقهای این کشور، مورد قبول، درک و در نهایت شناسایی آمریکا قرار نگیرد.
و) آمریکاییها و مسئلهی تسلیح خاورمیانه. آمریکاییها با دو هدف مهار ایران و فروش تسلیحات خود، سیاستهای ناامنی در منطقهی خاورمیانه را تشدید میکنند؛ از جنگهای مستقیم گرفته تا جنگهای نیابتی. همانطور که اشاره شد، یکی از دلایل این موضوع نیز فروش سلاح و متعاقباً چرخیدن صنعت تسلیحاتی غرب بهعنوان یکی از پایهایترین و سودآورترین صنایع اقتصادی غرب است. هم ازاینرو ناآرامیها در منطقه تشدید میشود. بنابراین نظامیگری در منطقهی غرب آسیا و شمال آفریقا (مشهور به خاورمیانه) و تسلیح اعراب با انگیزههای صنعتی و ایدئولوژیک با دو هدف مهار ایران و چرخیدن اقتصاد غرب صورت میگیرد.
ز) تنظیم ائتلافها و اتحادها در منطقه به نفع اسرائیل و به ضرر ایران. نگاهی به آرایش اطلاعاتی-امنیتی منطقهی غرب آسیا نشان میدهد آمریکاییها با سیاست ایرانهراسی ساختگی خود بهدنبال کشاندن اعراب به دامانی هستند که چندین دهه آرزوی آن را داشتند؛ یعنی نزدیکی به دامان اسرائیل.
ط) ناآرامی در جبههی مقاومت. سمبل اقتدار منطقهای ایران در جبههی مقاومت خلاصه میشود. آمریکاییها با علم به این موضوع تلاش میکنند هرجا اقتدار ایران بهعنوان یک مدل فرهنگی-سیاسی پذیرفته شده است، در آنجا آشوب و چنددستگی ایجاد کنند. کشاندن متحدان ایران مثل عراق به درگیریهای طایفگی از جملهی آن مسائل بهشمار میرود.
طرح تفکیک بال مردمسالاری نظام از بال اسلامیت نظام :
موضوعی که تلویحاً به آن اشاره شد، اینکه آمریکاییها بسیار تلاش میکنند که ایران را مدل سیاسی ناکارآمدی تعریف و در رسانهها بازنمایی کنند. این موضوع نیز با این ریزطرحها پیش برده میشود: القای ناتوانی نظام در مدلسازی مردمسالارانه با القای ناکارآمدی دین در الگوسازی و القای شکاف بین رهبری و سایر نخبگان نظام.
از مجموع این القائات و الزاماتی که آمریکا در حال بازنمایی آن است، میتوان به این نتیجه رسید که آمریکاییها حقیقتاً بهدنبال معیوب کردن ایران بهعنوان یک کشور «ناکارآمد» از طریق تواناییهای رسانهای خود هستند.
طرح متهم کردن ایران به حمایت از تروریسم دولتی :
آمریکاییها با هدف مهار ایران تلاش کردند ایران را بهعنوان یک کشور «پاسخگو» در عرصهی بینالمللی معرفی کنند. برای این اقدام خود نیز برخی سیاستها را پیش کشیدند؛ از مسائل حقوق بشری گرفته تا مسائلی که تحتعنوان «حمایت از تروریسم» مطرح میکردند. تلاش برای انزوای حزبالله، حشد الشعبی، انصارالله، حماس، جهاد اسلامی و سایر گروههای مقاومت در منطقه و جهان، از جملهی این مسائل بوده است.
طرح نفوذ :
رهبر انقلاب طی دو سال اخیر بسیار در مورد مسئلهی «نفوذ» غرب در ایران هشدار دادهاند. این زاویهی دید موشکافانهی رهبر انقلاب نسبتبه مسئلهی نفوذ میتواند ناشی از برخی واقعیتهای اتفاقافتاده پیرامون یا داخل کشور باشد که توسط غربیها و آمریکاییها بهعنوان هدف نفوذ پیگیری شده است.
طرح تحریمهای جدید بینالمللی :
آمریکاییها بهشدت معتقدند که سیاست تحریم ایران پاسخگوست و آنچه ایران را بر سر میز مذاکره نشانده، تحریمهای به تعبیر خودشان «فلجکننده» علیه ایران بوده است. لذا بهشدت بهدنبال این هستند که چارچوب و معماری تحریمهای بینالمللی علیه ایران را حفظ کنند و تداوم بخشند. هم از اینرو این موضوع را به بهانههایی از جمله موضوعات حقوق بشر، موشکی و حمایت از محور مقاومت، مورد ردیابی قرار میدهند.
طرح بهرهبرداری از فضای اقتصادی ایران :
فشار غرب عامل تغییر رفتار، موضوعی است که غربیها بسیار در تلاشاند آن را بهعنوان پارادایم مذاکره با ایران در ذهنها جا بیندازند. در همین دو سه سال اخیر، غربیها و بهطور خاص آمریکاییها بسیار تلاش کردند تا با همان موضوع ضعف اقتصادی ایران بهعنوان عامل مذاکره، اصرار کنند که سناریوی «فشار اقتصادی عامل تغییر رویکرد» سناریوی صحیحی است و بایستی بر آن پافشاری کرد تا از این طریق هم اشتباه محاسباتی در نخبگان تصمیمساز کشور را بالا ببریند و هم گزینههای متعدد خویش علیه ایران را همیشه به رخ بکشند.
طرح شکافهای مذهبی :
یکی دیگر از طرحهایی که آمریکاییها بهشدت در حال ردیابی آن هستند، مسئلهی شکاف بین شیعه و سنی بهمنظور تقویت همان سیاست ایرانهراسیای است که چند صباحی بهطور جدی بهدنبال آن هستند. طبق نظر آمریکاییها این موضوع بهمنظور تلاش برای تشدید درگیریهای مذهبی در منطقه برای انزوای جبههی مقاومت صورت گرفته و منتهی به راه انداختن یک مسابقهی تسلیحاتی در منطقه میشود که هدف از آن پیشتر بیان شد.
طرحهای تغییر یارگیریهای منطقهای :
برخی طرحها نیز برای تغییر یارگیریهای منطقهای صورت میگیرد. یارگیریهای منطقهای به ضرر ایران و بهسمت متحدان منطقهای آنها، آن چیزی است که چند صباحی است مورد پیگیری قرار گرفته است. لذا برخی از کشورهای منطقه را که در سالهای اخیر سیاستهای نامتعارفی در پیش گرفتهاند، بهسمت خود و علیه ایران روانه کردهاند. موضوعی که اخیراً دستاویز آنها قرار گرفته است نیز مسئلهای است که تحتعنوان ایرانهراسی از آن یاد میشود. این موضوع نیز بهآسانی توسط آنها پیگیری شده است؛ چراکه از ابزار رسانهای قویای برای مقابله با ایران برخوردار هستند.
طرح ظهور و قدرتگیری گروههای افراطی در منطقه :
آمریکاییها اخیراً چند سالی است که مسئلهی قدرتدهی و باز گذاشتن دست گروههای افراطی در منطقه را در دستورکار خود قرار دادهاند. گرایشهای نوظهور افراطی که سوگیریهای تکفیری نسبتبه هرآنچه غیر خودشان باشد را اخذ میکنند، تأویل و تفسیر افراطی از احکام اسلامی دارند. نتیجهی رفتار این گروهها، طرح برجستگی سکولارها در منطقه و احتمالاً طرح سرخوردگی مردم منطقه از مفاهیم کلیدی اسلام مثل «جهاد» است. این موضوع از این حیث که با بنیان سکولار کردن منطقه و تبدیل منطقه به ریزقدرتهای بیاثر پیگیری میشود، بسیار خطرناک است.
فرجام :
نهایت اینکه آمریکاییها با اهداف مختلف بهدنبال انزوا و مهار سطح قدرت ایران در ابعاد ملی و منطقهای هستند. هم ازاینرو طرحها و برنامههای جدی را در دستورکار خود قرار میدهند. آنچه محرز و مسلم است اینکه ایران بایستی در برابر این اقدامات آمریکاییها از موضع تدافعی خارج و وارد موضع عمل شود؛ موضعی که نیازمند داشتن طرحها و برنامههای جدید برای مقابله با طرحهای احتمالی آنهاست. ایران باید برای هر کنشی یک واکنش را تصویر کند و متناسب با آن رفتارهای ملی و منطقهای خود را بهصورت منعطفی بازتعریف کند.
علی لطیفی – سردبیر شبکه خبری تفکرجوان
انتهای پیام/ اهواز ۲۴/آذرماه/۱۳۹۵