امروز

پنج شنبه, ۲۷ آذر , ۱۴۰۴

  ساعت

۲۳:۴۴ بعد از ظهر

سایز متن   /

🖋 ساسان اشکش*

 مجلس توانمند، نشانه کشوری قدرتمند است. اگر امروز با مشکلات اقتصادی و سیاسی روبه‌رو هستیم، بخشی از ریشه آن را باید در ضعف مجلس جست‌وجو کرد. بی‌دلیل نبود که امام خمینی(ره) فرمودند: «مجلس در رأس امور است». این جایگاه نه به معنای قدرت بالادست، بلکه بیانگر نقش بنیادین مجلس در اداره کشور است؛ نهادی که باید هم صدای مردم باشد و هم عقلانیت حاکمیت را نمایندگی کند.

 

نمایندگی مجلس یک منصب ملی است؛ یعنی نماینده علاوه بر پیگیری مسائل حوزه انتخابیه، مسئول تصمیم‌گیری برای سرنوشت کل کشور است. او باید منافع ملی را بر منافع جناحی و شخصی مقدم بداند و در جایگاه قانون‌گذاری و نظارت، نگاه آینده‌نگر داشته باشد. مجلس اگر به وظایف خود درست عمل کند، می‌تواند موتور محرک توسعه باشد؛ اما اگر درگیر روزمرگی و منافع کوتاه‌مدت شود، به مانعی جدی در مسیر پیشرفت بدل خواهد شد.

 

وظایف بنیادین مجلس در مسیر توسعه، تصویب قوانین کارآمد بر پایه پژوهش و نیازهای واقعی مردم، نظارت جدی بر اجرای قوانین برای جلوگیری از فساد و هدررفت منابع، ایجاد تعامل سازنده میان قوا برای همگرایی در حل مشکلات ملی و حمایت از پژوهش و نخبگان به‌منظور تقویت اقتدار علمی کشور است. تجربه ادوار گذشته نشان داده که مجلس گاه به جای تمرکز بر توسعه، درگیر جنجال‌های سیاسی شده و برخی نمایندگان به سخنگوی جریان‌های حزبی بدل گشته‌اند. نبود ارتباط مؤثر با دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی نیز موجب شده تصمیمات غیرعلمی و کوتاه‌مدت ضربه‌های جدی به کشور وارد کند. از سوی دیگر، سخت‌گیری‌های غیرکارشناسی در روند تأیید صلاحیت‌ها، بی‌توجهی به تخصص در کنار تعهد، و حذف چهره‌های توانمند، میدان را برای افراد ناتوان باز کرده است.

 

گاهی نمایندگان پس از ورود به مجلس فراموش می‌کنند که نماینده ملت‌اند و خود را در قامت نمایندگان یک جریان خاص می‌بینند. تعهد حزبی فی‌نفسه ایرادی ندارد، اما زمانی که وظیفه ملی فراموش شود، مجلس از مسیر اصلی خود دور می‌افتد. ابزارهای نظارتی مجلس یا به‌کار گرفته نمی‌شوند، یا صرفاً برای نمایش استفاده می‌گردند، و گاه به ابزاری برای چیدمان نیروهای ستادی یا حلقه نزدیک نماینده بدل می‌شوند. نماینده ناتوان نه‌تنها مانع توسعه می‌شود، بلکه اعتماد عمومی را خدشه‌دار کرده و فساد را گسترش می‌دهد. قوانین غیرکارشناسی و بی‌ثباتی سیاسی سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی را کاهش می‌دهد و بی‌توجهی به متخصصان، مهاجرت نخبگان را افزایش می‌دهد. کشوری که گرفتار اختلافات داخلی است، در عرصه جهانی قدرت رقابت ندارد و به حاشیه رانده می‌شود.

 

در مقابل، مجلس قوی می‌تواند مسیر توسعه پایدار را هموار کند؛ با تدوین قوانین علمی و آینده‌نگر، نظارت جدی و علمی بر اجرای قوانین، تعامل سازنده با دولت و سایر قوا و حمایت از نخبگان و فراهم‌سازی زمینه فعالیت علمی در کشور. چنین مجلسی نه‌تنها اعتماد عمومی را افزایش می‌دهد، بلکه پیوند مردم با نظام سیاسی را تقویت کرده و سرمایه اجتماعی را بالا می‌برد. نماینده توانمند با انتقال مشکلات محلی به سطح ملی، توسعه منطقه‌ای و ملی را رقم می‌زند و با تصمیمات مدبرانه، جایگاه بین‌المللی کشور را ارتقا می‌بخشد.

 

مجلس قوی یعنی مجلسی که با قانون‌گذاری علمی، نظارت جدی، تعامل سازنده و حمایت از نخبگان، مسیر توسعه پایدار را هموار می‌سازد. ضعف در این نهاد نه‌تنها مانع پیشرفت است، بلکه هزینه‌های سنگینی بر دوش جامعه می‌گذارد؛ هزینه‌هایی که اثرات آن سال‌ها باقی خواهد ماند. امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند مجلسی هستیم که به جای شعار، با عمل و تدبیر اعتماد مردم را بازسازی کند و با تصمیمات آینده‌نگر، کشور را در مسیر توسعه و اقتدار قرار دهد.

اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
برچسب ها:
دیدگاهها

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد