جناب استاندار خلیلیان از شما چه پنهان مدتی است دیگر اهل یادداشت نوشتن نیستم.
اما بههرحال چیزهایی مینویسم که به قول یکی از دوستان «گاهی هم حرف حساب»! یادم است چندیادداشت جهت روشنگری برخی مسئولین نوشتم(عدم حضور فرماندار در جلسات تا کاهش اعتبارات شهرستان و….) که از قضا مورد استقبال مسئولین هم قرار گرفت و برخی از مسئولین گفته بودند میخواهند فلانی که این مطلب را نوشته از نزدیک ببینند که چنین شد.
در روزهای گذشته برخی مسئولین شهرستانی و استانی را دیدم که گلایه کردند که چرا دیگر از آن یادداشتها ننوشتی؟ قول دادم بنویسم و الان باید بگویم «الوعده وفا»
جناب خلیلیان شما که در این استان غریبه نیستید میخواهم از مسجدسلیمان بگویم حکایت این شهر همان است که میگفتند« تاجر که ورشکست میشود، میز و صندلیاش را رنگ میکند». نمیخواهم پایم را از دایره انصاف خارج بگذارم اما یکی بیاید بگوید خیلی از این پروژههای ریز و درشتی که فقط نام میبرند و هر روز با چندین دوربین و عکاس بازدیدشان میکنندآیا دردی هم از دل مردم دوا کرده اند،
با صدای رسا میگویم متوقف کنید این برنامهها را این «برنامههای نمایشی را».
باید بگویم «بر احوال این شهر باید گریست خلاصه کلام آنکه شهر ما «هشتش گرو نه است»
اما مقصر این وسط کیست؟ در فضای مجازی همه دنبالش میگردند. این همان مصداق «آب در هاون کوبیدن است» دنبالش نگردید، نیست! «خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوارکج».
شنیده ایم در دولت قبلی با رفاقت و سیاسی کاری و نشست های شبانه خشت مدیریت این شهر را کج گذاشتند. افسار این شهر دست همه بوده و دست هیچ کس نبوده.
«ضرر به موقع، بهتر از نفع بیموقع است» این فقط یک ضربالمثل نیست. پشتش تجربه یک ملت نشسته است
جناب استاندار خلیلیان قطار تغییر مدیریتی را به ایستگاه فرمانداری مسجدسلیمان برسانید زیرا یک ده آباد بهتر از صد شهر خراب است بگذارید این شهر که گویی دهستانی بزرگ شده است با این تغییرات آباد گردد.