معلم دزفولی با مشاهده کودکان کار افغانستانی و پاکستانی بازمانده از تحصیل، در اقدامی تحسین برانگیز به آنها آموزش رایگان میدهد و پای درد دل آنها مینشیند.
به گزارش تفکر جوان ، این روزها در گوشه و کنار خیابانها و مزارع کشاورزی دزفول کودکان کار افغانستانی و پاکستانی با سنین ۶ تا ۱۱ سال در حال کارند؛ یکی رهگذران را وزن و دیگری گل میفروشد.
برخی از کودکان نیز شیشه خودروها را تمیز میکنند و برخی همراه با مادر و پدر خود هنگام برداشت محصول به مزارع کشاورزی میروند و مشغول کار میشوند.
این کودکان بنا به دلایل مختلف از جمله جنگ همراه خانواده به ایران مهاجرت کردهاند تا بتوانند در سایه امنیت، زندگی بهتری داشته باشند اما از آنجا که اغلب به صورت غیرمجاز وارد کشور شدهاند امکان تحصیل در مدارس دولتی ایران را ندارند و از تحصیل بازمیمانند.
شاید تحصیل برای این قشر از کودکان کار دیگر معنایی نداشت تا اینکه یکی از معلمان دلسوز دزفولی با آنها مواجه شد.
وقتی حسن گلچیننژاد دزفولی معلم قصه ما دست در دست دختربچهاش در حال گذر از خیابان بود چشمش به آرش افتاد؛ کودک کاری که کنار خیابان بساط داشت و در حال کشیدن خطوط نامفهوم بر روی کاغذ بود.
آقا معلم نزد کودک رفت و از او پرسید چی میکشی عزیز دلم؛ کودک گفت دارم نقاشی میکشم؛ حال آنکه خطوط کشیده شده هیچ مفهومی نداشتند؛ از او پرسید کلاس چندمی که جواب داد مدرسه نمیرم باید کار کنم تازه منو مدرسه ثبت نام نمی کنه آخه افغانیام.
این گفت و گوی کوتاه جرقه ای در ذهن دکتر گلچیننژاد زد که چرا باید کودکی با این سن از تحصیل باز بماند پیگیریها را آغاز کرد ولی از آنجا که نام این کودکان در سامانه وزارت آموزش و پرورش ثبت نبود امکان ثبت نامش در مدرسه نبود.
آستین بالا زد و در کنار خیابان آموزش این دانش آموز را آغاز کرد؛ آرش دوستانی هم داشت که آنها هم از تحصیل باز مانده بودند از این رو آقا معلم مجبور به راه اندازی کلاس درس شد و کم کم با وجود شیوع کرونا شناسایی و جمع آوری کودکان کار افغانستانی و پاکستانی را آغاز کرد؛ اقدامی که شاید در باور خیلیها نگنجد؛ اقدامی که فقط با عشق معنا میشود، عشق به تعهدی پاک و انسانی که نه ملیت میشناسد و نه نژاد و نه رنگ پوست.
برایش مهم نیست کودکان، مجاز وارد کشور شدهاند یا غیرمجاز؛ میگوید من فقط وظیفهام را انجام میدهم، این کودکان میبایست به جای کار در مزرعه و چهارراهها سر کلاس درس بنشینند.
متن پیشرو مصاحبه اختصاصی ایرنا با گلچیننژاد دزفولی این معلم دلسوز است؛ در این مصاحبه به نحوه آشنایی این معلم دزفولی با اتباع خارجی که از تحصیل بازماندهاند و چگونگی تدریس آنها پرداخته شده است.
زندگی نامه(بیوگرافی) خود را بفرمایید.
** گلچین نژاد دزفولی: ۴۳ ساله و متولد و ساکن دزفول هستم، دکتری تخصصی برنامه ریزی درسی دارم؛ مدیر آموزشگاه فلسفی روستای ممیلی بخش شهیون دزفول و مدرس دانشگاه فرهنگیان دزفول هستم.
دغدغهام پیگیری مشکلات کودکان کار خارجی ساکن در دزفول و تلاش برای رفع آنها است تا بتوانند بدون دغدغه به تحصیل ادامه دهند.
چگونه متوجه وجود دانش آموزان خارجی بازمانده از تحصیل شدید؟
**گلچین نژاد دزفولی: اواسط آبانماه امسال وقتی همراه با دخترم برای خرید به بیرون رفتم، با کودک کاری مواجه شدم که ضمن فروش اقلامی چون عروسک دستباف، در حال ترسیم خطوط نامفهومی در دفتر خود بود؛ امسش را پرسیدم گفت آرشم و به علت اینکه از اتباع خارجی هستم مرا در مدرسه دولتی ثبت نام نمیکنند.
این کودک از سبد میوه به عنوان میز و از صندلی پلاستیکی به عنوان نیمکت برای نشستن استفاده میکرد؛ با دیدن این صحنه تحت تاثیر قرار گرفتم.
از نگاهش احساس کردم منتظر یک فرصت و موقعیت است؛ از او خواستم یک سطر بنویسد تا بتوانم توانایی و استعدادش را بسنجم که دیدم تشنه یادگیری است.
در حالی که آرش هشت سالش را تمام کرده بود و باید در پایه سوم تحصیل میکرد، به خاطر ثبت نام نکردن در مدرسه از تحصیل بازمانده بود.
نزد خانواده آرش رفتم و بعد از گرفتن اجازه تدریس او، کار خود را آغاز کردم ولی به علت اینکه مکان مناسبی برای تدریس نیافتم مجبور شدم در همان محل کسب وی و در کنار خیابان اقدام به آموزش کنم.
از فردای آن روز به صورت حرفهای آموزش پایه اول را برای آرش آغاز کردم و پس از تسلط بر نگارهها(تصویرخوانی) به نشانهها و سپس به آموزش کلمهها پرداختم.
در کنار تدریس فارسی به تدریس علوم و ریاضی نیز پرداختم زیرا آرش بازمانده از تحصیل پذیرای آموزش بود به طوری که پس از چند ماه مسلط به خواندن و نوشتن شد.
چگونه با سایر کودکان کار خارجی آشنا شدید؟
** گلچیننژاد دزفولی: پس از تسلط آرش به خواندن و نوشتن به این نتیجه رسیدم که ممکن است آرشهای دیگری نیز در شهر وجود داشته باشند از این رو بیدرنگ برای شناسایی سایر اتباع خارجی بازمانده از تحصیل اقدام کردم که نتیجه این اقدامات تدریس ۲۵ دانش آموز کودک کار دستفروش ۶ تا ۱۱ ساله است که ۲ نفر از آنها پاکستانی و بقیه افغانستانی هستند.
سه نفر از این کودکان افغانستانی بازمانده از تحصیل فرزند شهید مدافع وطن هستند که پدرانشان به دست طالبان کشته شده و به علت نبود امنیت در کشورشان به ایران و سپس شهرستان دزفول پناه بردهاند.
برای من تفاوتی ندارد افرادی که آموزش میدهم اهل کجا هستند ضمن اینکه دوست ندارم با آنها با دید کارگر نگاه شود چراکه کودک هستند و باید با آنها برخورد محترمانهای شود.
مقام معظم رهبری نیز همواره تاکید دارند اتباع خارجی که وارد کشور میشوند نباید از آموزش دور بمانند.
برای تدریس این دانش آموزان، با هزینه شخصی مقداری نوشت افزار تهیه کردم و از برخی اقلام منزلم که بدون استفاده مانده بودند، استفاده کردم؛ تدریس به صورت کاملا رایگان و با رضایت قلبی در حال انجام است.
تدریس این کودکان در چه مقطعی انجام میشود؟
** گلچین نژاد دزفولی: در بین این کودکان هم شاگرد دختر و هم شاگرد پسر دارم که سن آنها بین هشت تا ۱۱ سال است ولی چون تاکنون از آموزش حرفهای محروم بودهاند و برخی از آنها فقط از آموزش مکتب خانهای بهره مند شدهاند آموزش همه آنها را از پایه اول آغاز کردم تا ضمن کسب آمادگی لازم، آموزشهای جدیدتری نیز فرا گیرند.
اکنون این کودکان پس از چندین ماه آموزش از نظر آموزشی و تربیتی متحول شدهاند.
چند ساعت در روز برای تدریس کودکان کار اختصاص میدهید؟
** گلچین نژاد دزفولی: با توجه به اینکه نوبت صبح به تدریس در یکی از روستاهای شهیون مشغولم مجبور شدم کلاسهای این کودکان را در ساعتهای ۱۶ تا ۱۹ برگزار کنم ضمن اینکه باید زمانی را نیز به تدریس دروس دانشگاهی اختصاص میدادم.
با گذشت زمان و تداوم آموزشها، یک کتابخانه کوچک برای این کودکان فراهم کردم و در کنار تدریس دروس، به تدریس مفاهیم اخلاقی، نماز، وضو، ورزش، احکام و قرآن نیز پرداختم چرا که این دانش آموزان تشنه فراگیری مسائل مذهبی و دینی هستند.
وقتی از این دانش آموزان سوال میپرسم میخواهید در آینده چه کاره شوید پاسخ میدهند در هر شغلی مشغول کار شویم سعی میکنیم به کودکان بازمانده از تحصیل هموطنمان کمک کنیم؛ در واقع این دانش آموزان میتوانند سفیران خوبی برای جمهوری اسلامی باشند.
با توجه به افزایش تعداد کودکان کار، تدریس آنها را در چه مکانی انجام میدهید؟
** گلچین نژاد دزفولی: ابتدا تدریس دانش آموزان در کنار خیابان انجام میشد که با توجه به تردد شهروندان و خودروها با مشکلاتی مواجه بودیم از این رو یکی از دوستانم پیشنهاد داد در انباری که در حاشیه شهر دارد، تدریس را ادامه دهم؛ محل را بازدید کردم و با رعایت پروتکلهای بهداشتی تدریس دانش آموزان را در مکان پیشنهاد شده آغاز کردم.
محل جدید نزدیک منزل کودکان کار هم بود و دسترسی آنها به کلاس درس بهتر شد.
با توجه به احتمال افزایش تعداد دانش آموزان آیا معلمان دیگری هم پیشنهاد همکاری با شما را دادهاند؟
معلمان فداکار فراوانی در دزفول، سردشت و سایر مناطق کشورمان وجود دارد که با انتشار چنین اخباری به طور قطع سایر معلمها نیز به کمپین افراد بازمانده از تحصیل و این کار خیر ورود خواهند کرد.
دوست دارم خاطره خوبی از ایران و ایرانیان در ذهن این کودکان حک شود.
در صورتی که این کودکان از تحصیل بازبمانند در آینده ممکن است آسیبهای اجتماعی به همراه داشته باشند لذا به منظور حفظ امنیت جامعه، نیروی انتظامی نیز باید از تدریس این کودکان استقبال کند.
اثر چنین اقداماتی با چشم قابل مشاهده نیست و نتیجه آن در سالهای آینده قابل مشاهده است.
آیا درخصوص تدریس این دانش آموزان با آموزش و پرورش مشورت کردهاید ؟
**گلچین نژاد دزفولی: ابتدای کار موضوع تدریس این کودکان را با حراست آموزش و پرورش درمیان گذاشتم ولی به علت ثبت نشدن نام این کودکان در سامانه، ثبت نام آنها در مدارس دولتی ممکن نبود لذا خودم اقدام به آموزش رایگان آنها کردم.
انتظار دارم هرچه سریعتر امکان تحصیل این گونه افراد فراهم و بخشنامهای در این زمینه تصویب و صادر شود.
به خاطر شادی روح مادرم و سردار قاسم سلیمانی تدریس کودکان کار افغانستانی را در دزفول آغاز کردم و امیدوارم همه کودکان با هر ملیت و نژادی امکان تحصیل داشته باشند.
خواسته شما از مسوولان چیست؟
**گلچین نژاد دزفولی: امیدوارم شهردار، فرماندار، نماینده، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و خیران حمایتهای فرهنگی خود را از این کودکان دریغ نکنند.
فضایی که در آن تدریس میکنم سقف مناسبی ندارد و در زمان سرما و گرما مشکلات زیادی داریم؛ اگر بتوان فضای بزرگتری برای تدریس این کودکان در نظر گرفت بهتر میتوان به آموزش آنها پرداخت.
از شهردار تقاضا دارم فضایی برای فروش صنایع دستی این کودکان در نظر بگیرد تا ضمن رونق کسب و کار این کودکان در کنار تحصیل، افراد علاقه مند اقدام به خرید تولیدات آنها کنند.
چه آرزویی دارید؟
**گلچین نژاد دزفولی: امیدوارم شرایطی برای این دانش آموزان فراهم شود که بتوانیم برای آنها کارنامه صادر کنیم تا سال آینده در مقطع بالاتر تحصیل کنند، اگر چنین اتفاقی نیفتد انگیزه این کودکان برای تحصیل از بین میرود.
به دور از رنگ پوست و ملیت، حداقل حقی که این کودکان دارند تحصیل است و باید شرایطی برای این کار فراهم کرد.