رئیس پژوهش و فناوری شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب بر ضرورت پررنگتر شدن روابط صنعت و دانشگاه تأکید کرد و گفت: باید تلاش کنیم با نهادینهسازی دیدگاه زنجیره ارزش و تولید ارزش افزوده، از دغدغه و مشکل خامفروشی و خامخواری که تا حدودی بیشتر مشکلات ما به آن برمیگردد، فاصله بگیریم.
محمد گلستانباغ که دوم دیماه امسال حکم ریاست پژوهش و فناوری شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب را از مدیرعامل دریافت کرد، برنامههای متنوعی برای بخش پژوهش این شرکت در ذهن میپروراند. وی معتقد است: «ارتباط صنعت و دانشگاه قطعاً در سالهای اخیر شکل گرفته و پروژههایی هم که در صنعت نفت انجام شده و موفقیتهایی هم که در این زمینه داشتیم، مؤید همین موضوع است، اما ما بهدنبال ارتباط مؤثرتریم، ارتباطی که هوشمندانه، مؤثر و پررنگتر باشد.»
مدیر جوان شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب با این نگاه که آن چیزی که اکنون در صنعت نفت شاهد آن هستیم، این است که مهارتها با تجربه در حال رشد است، در حالی که تجربه به تنهایی قادر بهروزآوری مهارت، فناوری و سواد تخصصی نیست و بهعبارتی زنجیره فرآیند علم تا مهارت بهخوبی برقرار نشده است، اظهار کرد: اگر بتوانیم از فرآیندهای شبکهای استفاده کنیم ارتباط مؤثری با دانشگاهها خواهیم داشت.
محمد گلستانباغ، رئیس پژوهش و فناوری شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب در گفتوگویی با شبکه اطلاعرسانی نفت و انرژی (شانا) ضمن تبیین برنامههای پژوهشی این شرکت مهمترین قراردادهای منعقدشده با دانشگاهها را در سالهای اخیر تشریح کرد.
ارتباط دانشگاه و صنعت اکنون در چه سطحی است؟
ارتباط با دانشگاهها مهمترین موضوع پژوهش و فناوری است. به عبارتی، درگاه ورودی دانشگاهها، شرکتهای دانشبنیان و پارکهای علم و فناوری به صنعت، مدیریت پژوهش و فناوری است. مرور و بررسی ارتباط بین صنعت و دانشگاه در سالهای اخیر نشان میدهد متأسفانه همچنان ارتباط مطلوب و مؤثر میان دانشگاه و صنعت شکل نگرفته است و هر دو گروه در این زمینه دغدغه جدی دارند. تولید علم یک فرآیند است که خاستگاه آن دانشگاه است. به این صورت که علم در دانشگاه تولید و به سواد تبدیل میشود، این سواد از طریق یک مهندس بهکارگرفته شده و در صنعت، تبدیل به مهارت میشود. روزآمد کردن مهارت، فناوری و سواد تخصصی با ارتباط مؤثر دانشگاه و صنعت انجام میشود که به عبارتی باید با آگاهی هوشمندانه همراه باشد و این موضوع اتفاق نمیافتد، یا حداقل بهصورت مؤثری رخ نمیدهد. آگاهی هوشمندانه هرچقدر با نیازهای صنعت توأمان باشد میتواند مهارت را رشد دهد. آن چیزی که اکنون در صنعت شاهد آن هستیم، این است که مهارتها با تجربه در حال رشد است، یعنی یک نیروی جوان با قرار گرفتن در کنار یک نیروی باتجربه مهارت میآموزد، این در حالی است که تجربه به تنهایی قادر بهروزآوری مهارت، فناوری و سواد تخصصی نیست و به عبارتی زنجیره فرآیند علم تا مهارت بهخوبی برقرار نشده است.
چه برنامهای برای قطع نشدن زنجیره فرآیند دارید؟
پیشنهادی که ما در این زمینه داریم تشکیل شبکه فناور بر مبنای دانش و مهارت است. این شبکه فناور، مهارت و تجربه دانش را در درون و بیرون از صنعت پایش میکند تا چالشهای صنعت برای دانشگاهها آشکار شود و از طرفی نیز فناوری، نوآوری و توانمندیهای منطبق بر نیاز صنعت شناسایی میشود. بگذارید نمونهای بیان کنم. در یک پروژه کلان و ملی کشور دو سال برای راهاندازی یک تجهیز زمان صرف شد. ماجرا از این قرار بود که این تجهیز بهدلیل راهاندازی نشدن با بهانه تحریم و رعایت نشدن تعهد یک شرکت خارجی دو سال بدون استفاده خوابیده بود، بعدها یک اتفاق سبب شد متوجه شویم مهارت و تجربه راهاندازی این تجهیز همان دو سال قبل هم در داخل کشور بوده است. به عبارتی نبود شبکه شناخت مهارت و صنعت بسیاری از نیازهای امروز ما را بیپاسخ میگذارد. بدیهی است اگر شبکه فناور وجود داشت سیستم برای پیدا کردن این توانمندی با چالش روبهرو نمیشد، بنابراین باید این شبکه تعاملی میان پژوهشگران، پارکهای علم و فناوری، دانشگاهها، شرکتهای دانشبنیان و صنعت شکل گیرد.
آیا تشکیل شبکه فناور طراحی شده است؟
ما هماکنون در حال کار کردن روی طرح اولیه آن هستیم، یکسری شبکههای برونمرزی را همسو با این طرح بومیسازی کردیم. این طرح پس از تکمیل شدن میتواند بهصورت آزمایشی در مناطق نفتخیز بهرهبرداری شود و اگر نتایج دلخواه به همراه داشت آن را به ساختار شرکت ملی نفت ایران و حتی صنایع مادر دیگر در کشور پیشنهاد میدهیم.
شما در صحبتهای ابتدایی خود اعلام کردید ارتباط بین صنعت و دانشگاه مطلوب نیست، این بدان معناست که رابطه صنعت و دانشگاه شکل نگرفته است؟
نه اینکه شکل نگرفته، بیشک شکل گرفته است و پروژههایی هم که در صنعت نفت انجام شده و موفقیتهایی هم که در این زمینه داشتیم، مؤید همین موضوع است، اما ما بهدنبال ارتباط مؤثرتریم، ارتباطی که هوشمندانه، موثر و پررنگتر باشد. اکنون فرآیند تبدیل چالش ما به یک پروژه پژوهشی در دانشگاه خیلی زمانبر است. برای نمونه بهمنظور ارائه پیشنهاد پژوهشی یک چالش از سوی یک دانشگاه شاید دو سال زمان صرف شود، زیرا ارتباط ضعیف است. اگر ما بتوانیم از فرآیندهای شبکهای استفاده کنیم ارتباط مؤثری با دانشگاهها خواهیم داشت.
پروژههای پژوهشی شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب با دانشگاهها اکنون در چه وضعی است؟
پژوهش و فناوری مناطق نفتخیز جنوب ۳۷ پروژه پژوهشی را در ۱۱ بخش مدیریت مخازن، حفاری، فرآیند و فرآورش، ساخت، زمینشناسی، بهینهسازی انرژی، حفاظت صنعتی، IOR/EOR ،ICT، مطالعات و منابع انسانی در حال اجرا دارد، همچنین در شرف امضای قرارداد ۱۰ عنوان دیگر پژوهشی نیز هستیم، البته فرصت مطالعاتی اعضای هیئت علمی، طرحهای پژوهانه و حمایت از پایاننامههای مقاطع ارشد و دکترا بخش مهم دیگری از تقویت ارتباط صنعت با دانشگاه است که آمار پروژههای جاری تحصیلات تکمیلی حدود ۷۰ پروژه دکترا و ۵۰ پروژه کارشناسی ارشد و دو پروژه فرصت مطالعاتی است که البته این آمار حتماً باید افزایش یابد.
برای کسب فناوری روز دنیا چه برنامهای دارید؟
نخستین راه در این مسیر استفاده از نخبگان خارج از کشور بهعنوان واسطه علم و فناوری است. ما یکسری نخبه ایرانی را در دانشگاههای مطرح دنیا داریم که میتوانیم از این ظرفیت استفاده کنیم. راه دیگر، استفاده از ظرفیت تفاهمنامههایی است که برخی دانشگاههای ما با برخی دانشگاهها و شرکتهای دانشبنیان و شرکتهای فناور دنیا امضا کردند. شاید فضای تحریم در مباحث اقتصادی خود را نشان دهد، اما در موضوعات علمی و دانشگاهی کمرنگتر است و از این فضا میتوان استفاده و دانشگاه را به خاستگاه ورودی فناوری تبدیل کرد. شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب هم برای دستیابی فناوری روزآمد دنیا از طریق دانشگاهها ذیل شبکه فناور در حال برنامهریزی است. اکنون ۱۰ تا ۱۲ مورد نیازهای فناوری این شرکت شناسایی شده و در حال پایش است تا با امضای تفاهمنامهها آن را در اختیار بعضی از دانشگاهها قرار دهیم.
چه میزان از نیازهای فناورانه مناطق نفتخیز جنوب از داخل کشور تأمین میشود؟
در راستای رفع نیازهای فناورانه، پژوهش و فناوری مناطق نفتخیز جنوب راهبری پروژههای مهمی را با موضوعات ویژه از قبیل بومیسازی توربین، نمکزدایی الکترواستاتیک، متههای حفاری PDC و… در دست انجام و راهبری داریم. متههای حفاری PDC بهعنوان یکی از کالاهای راهبردی در صنعت حفاری بهشمار میروند. هماکنون متههای حفاری PDC توسط معدود کشورهای دارای فناوری تولید آن ساخته میشوند و تاکنون هیچ فعالیت تحقیقاتی و پژوهشی اساسی درباره تدوین و توسعه دانش فنی ساخت آن در داخل کشور صورت نگرفته است. نتیجه اجرای این پروژه دستیابی به فناوری ساخت مته PDC در کشور خواهد بود. این سایز مته یکی از اندازههای پرمصرف این نوع از متهها به شمار میآید.
با توجه به مصرف تقریبی سالانه ۱۳۰ عدد مته بدنه ماتریکسی سایز ۸.۵ اینچ در کشور، بر اساس محاسبات انجامشده در نقشه راه اجرای این پروژه سالانه یک میلیون و ۱۷۰ دلار در سال صرفهجویی اقتصادی در بر خواهد داشت. ساخت و آزمایش این اندازه از مته میتواند گام اول و اصلی برای اجرای ساخت دیگر اندازههای متههای حفاری PDC باشد، همچنین با توجه به شرایط تحریم و برنامههای وزارت نفت درباره توسعه میدانهای نفتی کشور برنامهریزی و سرمایهگذاری در زمینه تولید متههای حفاری در داخل کشور میتواند گام مهمی در تحقق اهداف صنعت نفت کشور به شمار میآید و نقشی بسزا در شکوفایی صنایع داخلی کشور ایفا کند.
این پروژه بر اساس مفاد نظامنامه پژوهشی وزارت نفت بهگونهای تنظیم شده است تا در چند بخش سبب دستیابی به دانش و فناوری با ارزش افزوده اقتصادی و ثبت نشان تجاری بینالمللی شود. در این رهگذر افزون بر تأمین نیازهای شرکت بهصورت کاملاً بومی و قابل اطمینان، ایجاد ثروت ملی بهواسطه تولید محصول با فناوری بالا و ارائه آن به بازارهای بینالمللی محقق شود. چشمانداز کلی از انجام این طرح، تولید داخلی انواع مته حفاری PDC و ثبت نشان تجاری بینالمللی است که برای دستیابی به آن دو فاز عملیات اجرایی پیشبینی شده است که فاز نخست آن اجرای پروژه پژوهشی حاضر است و فاز دوم تولید انبوه مته PDC بر مبنای دانش فنی تدوین شده و تصویب کارفرماست. هماکنون فاز مطالعاتی، طراحی، تأمین مواد و تجهیزات مورد نیاز و همچنین قالبریزی و ساخت نمونه مته آزمایشی با موفقیت سپری شده و در مرحله آزمایش میدانی و بررسی عملکرد مته است.
با توجه به اهمیت ازدیاد برداشت چه برنامهای پژوهشی در این زمینه دارید؟
تعریف و راهبری پروژههای ازدیاد برداشت از مهمترین اهداف و برنامه پژوهش و فناوری است که در قالب همان شبکه فناور و ارتباط دانشگاه با صنعت و پررنگ شدن فرآیندهای فناور محور با تمرکز بر فناوریهای بخش چاهمحور و مخزنمحور در حال برنامهریزی است. به عبارتی ما بهدنبال فرآیندهای کاری هستیم، یعنی اگر فرآیند کاری اصلاح شود همه مسائل مهم از جمله ازدیاد برداشت، تولید صیانت، بومیسازی، مدیریت و بهینهسازی انرژی و… را دربرخواهد گرفت، تأکید میکنم فرآیند کاری باید در کل ساختار بنشیند.
در سالهای اخیر و در دو مرحله تعداد ۲۲ قرارداد پژوهشی کلان میان شرکت ملی نفت ایران و مراکز دانشگاهی/ تحقیقاتی کشور منعقد شد که ۱۰ میدان در حوزه فعالیت مناطق نفتخیز جنوب است. در میدانهای مربوط به حوزه مناطق نفتخیز جنوب «انجام مطالعات پژوهشی و فناورانه بهمنظور توسعه فناوریها برای بهینهسازی فرآیندهای تولید و افزایش ضریب برداشت» از میدانهای اهواز، بیبیحکیمه و رگسفید به پژوهشگاه صنعت نفت، میدان گچساران به دانشگاه صنعت نفت، میدان منصوری به دانشگاه شیراز، میدان کوپال به دانشگاه صنعتی شریف، میدان کرنج به دانشگاه آزاد اسلامی، میدان مسجدسلیمان به دانشگاه صنعتی سهند، میدان بینک به دانشگاه فردوسی مشهد و میدان مارون (بنگستان) به دانشگاه صنعتی اصفهان واگذار شد.
بر اساس این قراردادها، دانشگاهها و مراکز پژوهشی منتخب موظف شدند با اتخاذ رویکرد پژوهشی و مبتنی بر فناوریهای روز جهانی، تمامی فعالیتهای لازم برای افزایش ضریب برداشت و بهبود تولید از میدانهای مربوطه را در مدت ۱۰ سال راهبری کنند. در این زمینه مدیران و کارشناسان مناطق نفتخیز جنوب همه امکانات و تواناییهای خود را برای تحقق اهداف این طرح بهکار گرفتهاند، بهطوری که تاکنون بیشتر از ۱۵۰ نفر از کارشناسان مناطق نفتخیز جنوب از ادارهها و شرکتهای بهرهبرداری بهعنوان ناظر فنی در روند انجام پروژههای مذکور مشارکت داشتهاند.
بسته کاری نخست ۶ قراردادی که در مرحله نخست واگذار شدهاند و شامل میدانهای اهواز، بیبیحکیمه، گچساران، منصوری، کوپال و کرنج است به اتمام رسیده و مطالعات Fast Track این میدانها در حال پایان است. همچنین بسته کاری نخست چهار قرارداد جدید شامل میدانهای رگسفید، بینک، مارون و مسجدسلیمان در حال انجام است. بسته کاری نخست این قراردادها شامل شناسایی چالشهای میدانها و غربالگری روشهای ازدیاد برداشت و بهبود تولید است. قراردادهای ازدیاد برداشت و بهبود تولید نیز در قالب پنج بسته کاری شناخت میدان، مدلسازی و شبیهسازی میدان، انجام آزمایشهای تخصصی، اصلاح مدل شبیهساز و طراحی پایلوت است. افزون بر این بسته IOR و ساخت تجهیزات بالادستی در شرح خدمات برخی از مشاوران پژوهشی لحاظ شده است.
حجم نفت درجای اولیه این میدانها کسر بزرگی از حجم کل نفت درجای اولیه میدان شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب را به خود اختصاص داده است و افزایش تنها یک درصد ضریب بازیافت از میدانهای مذکور معادل ۱۳۵ میلیارد دلار خواهد بود. بهتازگی اصلاح فرآیندهای اجرایی این قراردادها از میدانمحور به فناورمحور با تمرکز بر فناوریهای بخش چاهمحور و مخزنمحور و با هدف ایجاد انستیتوهای تخصصی فناوری در حوزه بالادستی در دستور کار معاونت پژوهش و فناوری وزارت نفت قرار گرفته و در این باره کارگروهی در سطح وزارت نفت برای بررسی بیشتر موضوع تشکیل شده است.
بحث کاهش آلایندهها محیط زیستی هماکنون مطرح و رویکرد شرکتهای بزرگ نفتی به این سمت تغییر کرده است، برنامه شما در این زمینه چیست؟
متأسفانه در ساختار پژوهش مباحث آیندهپژوهی دیده نشده است. از طرفی زنجیره ارزش با نگاه یکپارچه هم در ساختار وزارت و شرکت ملی نفت مفقود مانده است. زنجیره ارزش از یکسری فعالیتهای تولیدی و پشتیبانی تشکیل میشود. برای نمونه فعالیت پشتیبانی در زنجیره ارزش شامل زیرساختهای شرکت، منابع انسانی، توسعه فناوری و تأمین کالااست و فعالیتهای تولیدی نیز شامل بازاریابی و فروش، خدمات، لجستیک داخلی و خارجی، عملیات میشود. هر چقدر به فرآیند زنجیره ارزش پرداخته شود فرآیند تولیدی یکپارچهتر عمل خواهد کرد.
بحث محیط زیست هم که اشاره کردید بهصورت معمول در قالب گازهای همراه (فلر)، مدیریت پسابها و پسماندها یا خاکهای آلوده نفتی مطرح است. جالب است بدانید در فرآیند تولید شبکه ارزش این موارد بهعنوان ثروت دیده میشوند. برای نمونه هماکنون برای استفاده از خاک آلوده نفتی پیشنهاد وجود دارد، یا در موضوع پسابهای نفتی که بر اساس برخی پیشبینیها و مقالات علمی بیان میشود که به ازای تولید هر بشکه نفت در آینده سه بشکه پساب تولید خواهد شد، بنابراین ضرورت مدیریت این موضوع وجود دارد. مدیریت این موارد با زنجیره ارزش و ارزش افزوده امکانپذیر است و نباید بهصورت نقطهای و مقطعی به این موارد نگاه کرد.
مشکلات زیست محیطی بدون شک با طرحهای بهعنوان زنجیره ارزش قابل حل است. ما طرحی را در خصوص ایجاد شبکه ارزش و شبکه ارزش افزوده آماده کردیم که البته مقدمات آن پیشتر آماده شده بود، اما قرار است بهصورت رسمی با یکی از دانشگاههای کشور ابتدا آن را بهصورت یک طرح مطالعاتی یکپارچه و جامع به انجام برسانیم.
پیشنهاد اولیه آن است که نگاه زنجیره ارزش در بدنه وزارت نفت باید بهصورت یکپارچه اتفاق بیفتد، یعنی یک واحد در بدنه وزارت نفت وجود داشته باشد که تمامی فرآیندهای صنعت نفت در بالادست تا پاییندست بر مبنای آن ارزشآفرینی شود و آن زنجیره ارزش و فعالیت تولیدی و پشتیبانی در همه سازمان تعریف شود و به سازمان کوچک هم تسری یابد.
مقام معظم رهبری میفرمایند نفت ثروت ملی است. همین یک جمله کافی است که نگاه ما به منابع هیدروکربوری تغییر کند، به عبارتی باید تلاش کنیم با نهادینهسازی دیدگاه زنجیره ارزش و تولید ارزش افزوده، از دغدغه و مشکل خامفروشی و خامخواری که تا حدودی غالب مشکلات ما به آن برمیگردد، فاصله بگیریم.
آیا بودجه بخش پژوهش کفاف هزینههای این بخش را میدهد؟
پیشنهادی که ما برای بودجه پژوهشی داریم، بودجهای شناور است، بودجهای که سقف برای آن وجود نداشته باشد. منتها این موضوع نیازمند یک مدل مالی است. هماکنون یکی از چالشهای ما برای همکاری با دانشگاهها نیز همین موضوع قراردادی و مالی است. ما نمیتوانیم مسائل پژوهشی را با پروژههای جاری غیرپژوهشی جمع ببندیم. بیشک بودجه جاری پژوهشی با توجه به توقعی که از این بخش وجود دارد، کافی نیست، ضمن اینکه هر چقدر در این بخش هزینه شود، مفید خواهد بود و پولی که در پژوهش خرج میشود ثروتاندوزی است و بیشک هزینه نیست.
شرکت ملی مناطق نفتخیز چه برنامهای برای استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر دارد؟
نخستین پیشنهاد این است که این مقوله (انرژیهای تجدیدپذیر) به ساختار پژوهش و فناوری شرکت ملی مناطق نفتخیز اضافه شود، بنابراین نیاز به بازبینی ساختار است. باید تلاش کرد تا بخش پژوهش که در واقع آینده یک سازمان است پررنگتر شود، البته اکنون پیشنهادهایی در این زمینه از جمله استفاده از فناوری انرژی خورشیدی، سوخت هیدروژن و … ارائه شده است که باید سازوکار و فرآیند آن برنامهریزی شود