خبرنگار شبکه خبری تفکر جوان در تهران از خبرنگار روزنامه شهروند نقل می کند که سیدحسن هاشمی در پاسخ به سوال ” آیا در انتخابات آتی ریاست جمهوری آینده کاندیدا می شوید یا … گفت :
از چند ماه گذشته تاکنون درمصاحبهها و جمعهای دوستانه با خبرنگاران، همیشه حرف از این بوده که سال دیگر، یعنی برای دور بعدی ریاستجمهوری، شما دیگر وزیر بهداشت نخواهید بود، یعنی کمتر از یکسال دیگر، وزیر خواهید ماند، چرا؟ ریاست بر نظام سلامت، تا به این اندازه سخت است که برای تمامشدن این دوره روزشماری میکنید؟
روزشماری کردن برای پایان دوره که ظلم به مردم و خود من است. من بعد از دوران دفاع مقدس، بالاترین افتخار زندگیام نه از جهت مسئولیت، بلکه از جهت خدمت، حضور در وزارت بهداشت است، ولی خب وزیر با یک دولت میآید، هیچ کس هم نمیتواند پیشبینی کند که در آینده چه اتفاقی میافتد. مردم باید تصمیم بگیرند که چه کسی رئیسجمهوری آینده میشود. آقای روحانی باید تصمیم بگیرد که اصلا برای دوره بعد میآید یا خیر. اگر ایشان رئیسجمهوری بعدی بودند باید انتخاب کنند که چه کسی وزیر بهداشت باشد و بعد مجلس باید تأیید کند. ما برای یک دوره آمدیم، این دوره هم یکسال و یکی- دوماه از آن بیشتر باقی نمانده است. باید همینطور هم فکر کنیم. اگر همه مسئولان جمهوری اسلامی فکر کنند که دولت یک دوره است، شاید آزادی عمل بیشتری داشته باشند و ریسک بیشتری کنند. فکر نکنند که در دولت بعد هم هستند یا نیستند. به هرحال من آن چیزی که فکر میکنم به عهدهام گذاشته شده، همین دوره چهارساله است به شرط اینکه تخلف نکنم و اعتماد رئیسجمهوری از من سلب نشود و مجلس رأیش را پس نگیرد.
اگر دولت تکرار شود، چه؟ باز هم نمیخواهید بمانید؟
من همه کارهایی که فکر میکردم از دستم برمیآید، را انجام دادم. نظام سلامت از نظر علمی، در این دوره تعریف شده است، البته ادامه طرحها و برنامهها نیاز به همراهی مجلس در برنامه ششم توسعه دارد؛ موضوعاتی مانند منابع پایدار مالی، بیمه، حقوق شهروندان و مراقبت از آنکه در بسیاری از بخشهای پزشکی مغفول مانده، ماجرای خطاهای پزشکی و تولیت نظام سلامت، یعنی متولی نظام سلامت وزارت بهداشت باشد، اگر اینها همراهی کنند، فکر میکنم دوره دوم اگر آقای روحانی اراده کنند و بیایند که واقعا هم از این اقدام مطمئن نیستم و مردم هم همین انتخاب را داشته باشند، ما حتما شکوفایی جدی را در خدمات نظام سلامت خواهیم داشت.
قبلا خودتان بارها در مصاحبهها گفته بودید که تمایل و اصرار همسرتان برای قبول وزارت تأثیر داشته، حالا که برای دور بعد خیلی تمایلی به ماندن ندارید، همسرتان اصراری به ماندن نمیکنند یا از پایان دوره خوشحال هستند؟
این سوال خیلی شخصی است. (لبخند) اما نه ایشان هم مثل من فکر میکند. او هم فکر میکند که کاری که باید انجام میدادم یا حرفهایی که باید میزدم را زدم و انجام دادم؛ آن بخشی هم که محقق نشد در دور بعد تکرار میشود. واقعیت این است که توقع ما این بود که بالاخره بخشی از این گرهها و سنگهایی که پیش پای ما هست، بهراحتی برداشته میشد چون قابل برداشتن بود و ما با سرعت بیشتری میتوانستیم کارنامه موفقتری به جا بگذاریم، که نشد. یکی از مسائل مهم هم بیمهها بودند و هنوز هم هستند. من فکر میکنم درباره بیمهها بحث را میان این وزارتخانه و آن وزارتخانه شخصی کردند. به هر حال بیمه خرید خدمت میکند، در این خرید نباید تقلبی در کار باشد، باید احترام بیشتری وجود داشته باشد و باید قیمتتمام شده ارزانتر باشد اینها را برخی نخواستند ببینند و به رودربایستی و اما و اگر گذشت. در حوزههای دیگر هم بحث تولیت و… مطرح شد. متأسفانه فقط حرف زده شد و اتفاقی نیفتاد. شما دعا کنید همه ما عاقبت بخیر شویم. (لبخند)
نگاههای حمایتی به طرحهای وزارت بهداشت مانند دو سال گذشته است؟ یعنی طی اجرای طرح تحول نظام سلامت، نظر آنهایی که در ابتدا آن را تأیید کرده بودند، برنگشت؟
خیر. من حتی حمایتها را بیشتر میبینم؛ در رأس همه حمایتها هم مردم قرار دارند، چون خدمات را لمس میکنند. مردم حمایتشان مستمر است و کاری به فضای سیاسی ندارند. مقام معظم رهبری هم وقتی میبینند مردم راضی هستند، حمایت میکنند. حمایت ایشان همیشه بوده و هست و ما هم تشکر میکنیم. رئیسجمهوری هم که دیگر طرح خودشان است. در میان سیاسیون تا جایی که دیدم، همه بزرگوار هستند، اگر اشکالاتی داریم در خفا به ما میگویند و جار نمیزنند. چیزهایی هم که شنیده میشود نمک رسانههاست. آنجا که در انعکاس مطالب ظلم نباشد ما قبول داریم. آنجا که ظلم است واگذار میکنیم به خدا. آنجا که مربوط به ما است، مهم نیست اما گاهی یک خبر یا تحلیل نادرست، جامعه را بدبین میکند. انصافا حوزه سلامت جای شیطنت نیست؛ چون با جان انسانها سرو کار دارد، نه ما میتوانیم مرتکب این فعل نامناسب شویم و نه دیگران. من فکر میکنم اگر بناست به دولت خرده بگیرند، خیلی به این بخش کاری نداشته باشند، چون اینجا مردم و پزشک و بیمارستان آسیب میبینند. اگر نسبتهایی دادیم که بیش از واقعیت بوده، یا در اصل درست نبوده مثلا درباره قاچاق اظهارنظری کردیم که مردم را نگران کرد یا درباره تقلبهای دارویی و غذایی حرف زدیم، بیش از آنکه یک وزارتخانه را زیر سوال برده باشیم، مردم را نگران میکنیم و این ظلم است.
از این موضوع که بگذریم، میرسیم به یک ماجرای دیگر؛ منتقدان میگویند که آقای هاشمی وزیر پزشکان است، شما ولی در صحبتها میگویید مدافع صنف پزشکان نیستید و حامی بیماران هستید، اما درنهایت میبینیم که نه پزشکان راضی هستند نه پرستارانی که همیشه به وزارت بهداشت انتقاد دارند. یکجا به شما برچسب پزشکسالاری میخورد، یکجا کسی که در مقابل پزشکان ایستاده.
خب، یک عدهای تصور میکنند، اگر اینجا (وزیر بهداشت) پزشک نباشد، منافع آنها بیشتر تأمین میشود؛ شاید هم درست میگویند؛ مثلا اگر ارکان وزارت بهداشت دست پرستاران باشد، منافع آنها بیشتر لحاظ میشود یا اگر دندانپزشک، ماما، روانپزشک و… باشند همینطور. اما وقتی قانون هست نباید این اتفاق بیفتد. آنچه که من بر آن باور دارم این است که این کار( وزیر بهداشت بودن) بیشتر از اینکه پزشکی باشد، یک کار کاملا تخصصی و اقتصادی است. در رأس وزارت بهداشت بیشتر از اینکه لازم باشد پرستار، پزشک و ماما باشد، باید یک اقتصاددان قوی باشد. اگر به کل هزینهها در کشور نگاه کنید، بهداشت و درمان نقش اول را دارد و اقتصاد این حوزه خیلی مهم است. در دنیا بسیاری از وزرای بهداشت پزشک نیستند و بیشتر اقتصاددان هستند. برای همین وقتی من کار را شروع کردم در همان هفته اول، وزیر اقتصاد یکی از دولتهای سابق را بهعنوان مشاور انتخاب کردم تا به مسیر خطا نروم و برای نخستینبار بود که دو تا سه نفر از معاونان را غیرپزشک انتخاب کردم. این انتقاد که چرا وزیر بهداشت پزشک است، در اصل درست است؛ اما راهکاری که پیشنهاد میکنند راهکاری نیست که ما را به نتیجه مطلوب برساند. طبیعی است اگر هر گروهی از گروههای پزشکی بیایند، اگر خدای نکرده رعایت مصالح مردم را نکنند و برای این مجموعه نخواهند پدری کنند، قطعا منافع یک گروه در نظر گرفته میشود. من فکر میکنم باید این موضوع را به زمان دیگری موکول کرد؛ البته در جمهوری اسلامی خیلی بعید است که وزیر بهداشت را غیرپزشک انتخاب کنند. اگر هم دولت تصمیم بگیرد کسی را بگذارد که من به خصوصیاتش اشاره کردم، برایشان کف میزنم (لبخند)، وگرنه بنا نیست که ما اینجا وزنکشی کنیم یا هر کسی دنبال منافع خود و صنف خودش باشد. من تلاش کردم تا تصمیمهایمان جهتگیری نداشته باشد و آن بخشی که مربوط به منافع صنف است، برای همه باشد. من ادعا نمیکنم که ما کاملا عادل بودیم یا غفلت نکردیم؛ چرا مواردی بوده، مثل علوم آزمایشگاهیها که شاید از گروههایی هستند که سهم و حقشان بیشتر از اینهاست و موانعی بر سر رسیدن به حقوقشان وجود دارد.
درست است، با همه این توضیحها، به اعتقاد شما بزرگترین ضربه را نظام سلامت در چه دورهای و در چه بخشی خورد؟ واردات دارو بود یا اختلاف رئیس دولت قبلی با وزیر بهداشت وقت، تحریمها بود یا… ضربهای که در این دو سال و اندی شما همچنان مشغول درست کردن وضع هستید؟
بیشترین آسیب را ما از خودمان خوردیم و از هم لباسی خودمان به خاطر مشاورههایی که دادند. در همین لباسِی ما، بدترین توهینها به جامعه پزشکی شد. منظورم فقط پزشکان نیستند، همه جامعه پزشکی. آنجا که درباره منابع حرف زدند و گفتند که این (نظام سلامت) چاه ویل است، پول ندهید، کمک نکنید. بله بههرحال سیاستمدار علاقه دارد جاده و ریل بسازد، ساختمان بسازد. آنها معمولا دنبال این چیزها هستند که بازده سریع و ملموس و قابل مشاهده دارد. این بود که هیچ وقت سهم حوزه سلامت را ندادند، هنوز هم ندادهاند. آقای روحانی هم که آمد، باز هم آن طور که میخواست نشد. منابعی هم که دادند، پایدار نیست. نگرانیای که همهمان داریم همین است؛ بنابراین اول از همه ما ضربه را از هملباسیها و بعد دولت و مجلسهایی که آمدند، خوردیم. آنها هم متأثر از هملباسیهای خودمان بودند. اگر صادقانه بگویم ما بیشترین گرفتاریمان از خودمان است یا برداشتهای شخصی را وحی منزل میدانیم و میخواهیم به خورد سیاستمداران بدهیم و یا اینکه تخلفات شخصی مرتکب میشویم و به پای همه مینویسیم و در جامعه بدبینی ایجاد میکنیم. نکته دیگر اینکه سلامت جزو اولویتهای دولتها و مجلسها نبوده، امروز نگاه کنید به کشورهای قدرتمند دنیا. دولتهایی که میآیند و میروند با چه حربهای رقبایشان را از میدان بیرون میکنند؟ بلااستثنا با حربه سلامت. آنها انگشت میگذارند بر روی دردهای اجتماعی تا بتوانند رأی بگیرند. هر چقدر هم در جمهوری اسلامی در حوزه سلامت تلاش شود با حساب و کتاب و پیشگیری از اسراف، به نظر میرسد کم است.
آقای وزیر درباره شما زیاد شنیده میشود که برنامه بعدیتان برای ریاستجمهوری است. میدانم خیلی از این سوال و حاشیههایش خوشتان نمیآید، اما اگر من به شما بگویم که شما میخواهید برای ریاستجمهوری کاندیدا شوید، شما چه پاسخی میدهید؟
من میگویم صبر کنید؛ معلوم میشود. ادعایی که ما قبلا کردیم درست بوده یا خیر. حرف را همه میزنند. من ادعایی کردم و گفتم ما بچههای انقلابیم و چیزی که ٣٧سال پیش دنبالش بودیم یک آرمان مقدسی بود؛ بنابراین در آن آرمان مقدس همه شیفته خدمت هستند نه تشنه قدرت. اگر کسی برای مال و منال و پست و مقام تلاش کند، از انقلاب ما نیست. اینکه من صادقم یا خلاف میگویم را رفتارم نشان میدهد.
چرا درباره شما از این صحبتها میشود؟ چرا مثلا نمیگویند فلان وزیر میخواهد برای ریاستجمهوری کاندیدا شود؟
از آنهایی که مطرح میکنند، بپرسید.
شما تحلیلتان چیست؟
اینها آدمهای بیکاری هستند. (لبخند) اینکه درست میگویم یا نادرست، برمیگردد به سوابق من. من یک زمانی دانشجوی سال اول و دوم پزشکی بودم و قبل از انقلاب در روستاها به صورت فوق برنامه کار میکردم، بعد که انقلاب شد جهاد سازندگی را درست کردیم و یکسال ترک تحصیل کردم و رفتم به روستاها تا کار کنیم. بعد جنگ شد و ما رفتیم جنگ. بعدش هم کشور را به دست سیاستمداران سپردیم. ٣٠سال نبودیم و علاقهای هم به این فعالیتها نداشتیم. در آخر هم دکتر روحانی بعد از یک دوره سختی، از سوی مردم انتخاب شدند و اصرار کردند که من وزیر شوم. ما آمدیم کار کنیم و بعدا هم میرویم. هر کسی هر چه میخواهد بگوید. هر کسی بهتر میداند دنبال چه چیزی است.